عروسی لاکچری شرط دختر تهرانی برای انصراف از طلاق
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۳۲۱۱۴
به گزارش رکنا، هوای دلچسب پاییزی، نم باران و برگهای رنگارنگی که زمین را نقاشی کرده بود زیبایی خاصی به حیاط دادگاه خانواده داده بود و حس سرزندگی القا میکرد اما افسوس زوجهایی که در این مجتمع شلوغ رفت و آمد میکردند بیتوجه به این تصویر لذت بخش طبیعت، افسرده وعصبی و ناراحت فقط بهدنبال راهی برای رهایی از مشکلات خانوادگی خود بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان این همه زن و مرد و پیر و جوان صحبتها و زمزمههای دختر جوانی توجه مرا جلب کرد. او مدام به همسرش میگفت: مهرداد جان هنوز دیر نشده بیا و دست از این همه خساست و لجبازی بردار و اجازه بده با برگزاری یک جشن عروسی مجلل و خاص زندگی رؤیایی و قشنگی را شروع کنیم.
مرد جوان هم با لبخندی که بیشتر شبیه تمسخر بود، گفت: دنیا جان من نمیخواهم از همین اول زندگی اشتباه و بهخاطر حرف دیگران زندگیام را خراب کنم. من پول یک عروسی لاکچری را ندارم، لطفاً من را درک کن ما فقط ۴ ماهه که عقد کردیم لطفاً به خاطر این موضوع بیاهمیت زندگی را نابود نکن.
در همین موقع منشی دادگاه زوج جوان را به داخل اتاق قاضی هدایت کرد. قاضی در حال مطالعه پرونده بود و مهرداد و دنیا با یک صندلی فاصله از هم مقابل وی نشستند. پس از چند دقیقه قاضی گفت: دخترم آیا تجملات و حرف دیگران آنقدر برایت مهم هست که می خواهی طلاق بگیری؟ شما تازه 4 ماه است به عقد هم درآمدهاید.
طلاق به خاطر جشن عروسی لاکچریدنیا که انگار احساس خجالت میکرد، گفت:« آقای قاضی پدر مهرداد خیلی پولداره خودشم پولداره ولی خسیسی میکنه و نمیخواد برای جشن عروسی هزینه کنه. وقتی گرفتن یک عروسی لاکچری باعث خوشحالی من و خانوادهام میشه و همه بعد از جشن از مراسم ما با آب و تاب تعریف میکنند چرا نمیخواهد برایم جشن بگیرد.»
مهرداد گفت: جناب قاضی پدر من فرش فروشی دارد خودم هم آنجا کار می کنم اما گرفتن مراسم عروسی در فلان هتل، اجاره خانه ویلایی و سفر ماه عسل به خارج از کشور برایم مقدور نیست اگر دنیا در همان مرحله خواستگاری خواستههایش را میگفت من هرگز قبول نمیکردم اما او تا یک ماه بعد از عقد هم حرفی نمیزد و همه چی خوب بود تا اینکه کم کم شروع کرد به بهانه گرفتن، مدام از من گوشی گرانقیمت، لباسهای مارک دار و تفریحات پرخرج میخواست. من برایش فراهم میکردم اما الان پایش را در یک کفش کرده و میگوید عروسی لاکچری میخواهم. من در مغازه پدرم کار میکنم، پول و سرمایه مال پدرم است من که نمیتوانم او را وادار کنم هزینههای چند صد میلیونی همسر مرا برآورده کند.
دنیا با شنیدن این حرفها عصبانی شد و گفت: تو که همش می گویی نمیتوانی اگر پول نداشتی پس چرا با من ازدواج کردی ؟ حالا که نمیتوانی پس طلاقم بده و مهریهام را هم تا آخرین سکه باید بدهی.
پس از چند دقیقه قاضی رو به مهرداد و دنیا کرد و گفت: این مسائل با گفتوگو حل میشود نه با لجبازی اگر به هم توهین کنید نه تنها مشکلتان حل نمیشود بلکه عشق و آرامش زندگی تان نیز تباه میشود. به جای اینکه به طلاق فکر کنید باید به فکر راه چاره باشیم. من شما را ۲ ماه به کلاسهای مشاوره میفرستم اگر مشکلتان حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
یکی از آفتهای کشنده زندگی مشترک چشم و هم چشمی و حسادت است. در این پرونده میبینیم که دنیا به علت سن کم و بیتجربگی درگیر چشم و هم چشمی و مقایسه زندگی خود با دیگران شده و از حقیقت زندگی مشترک خودش فاصله گرفته است. او به تصور اینکه با مردی ثروتمند ازدواج کرده برای خود رؤیاهای پرهزینهای تصور کرده بود اما وقتی متوجه شد شوهرش نمیخواهد و نمی تواند به این رؤیاها جامه عمل بپوشاند دچار سرخوردگی شده و به فکر جدایی افتاده است.
خودخواهی، داشتن زندگی لاکچری، لجبازی و نبود درک متقابل باعث شده به این مشکلات برسند اگر آنها همچنان به این رفتارهای اشتباه خود ادامه بدهند رابطه شان دوامی نخواهد داشت و قربانی طلاق میشوند.اما اگر این زوج جوان دست از لجبازیهای کودکانه خود بردارند و صداقت و درک متقابل را جایگزین کنند میتوانند با عشق و آرامش به دور از مشکلات زندگی مشترک را آغاز کنند.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا اخبار حوادث ایران طلاق روزنامه زن جوان جشن عروسی سهام عدالت قیمت خودرو کرونا ریحانه پارسا اینستاگرام ریحانه پارسا قیمت ریحانه پارسا و پویان مختاری ریحانه پارسا برهنه ریحانه پارسا بازیگر ریحانه پارسا و حواشی بازار آزاد عروسی لاکچری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۳۲۱۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا میوه های لاکچری تولید می کنند | از بلوبری تا پاپایا در فیلستان پیدا می شود
همشهری آنلاین، رابعه تیموری:آنها در گلخانهها میوههایی را پرورش میدهند که باید خوش برو روتر و دلبرانهتر از میوههای کشت طبیعی روی پیشخوان میوه فروشیها عرض اندام کنند. این میوههای طناز و حساس به سادگی پرورش پیدا نمیکنند و تولید آنها دم و دستگاه و ماجرایی دارد. روستای فیلستان قطب و مرکز تولید محصولات گلخانهای کشور است و بسیاری از اهالی آن پرستار و پرورشدهنده میوههای گلخانهای هستند:
از همان ابتدای روستا سازههای پلاستیکی-پلیمری گلخانهها ردیف شدهاند و سقفهای فایبرگلاس و پلی اتیلنی آنها زیر نور ملایم خورشید برق میزند. وسط روستا دیگر از خانه و بافت مسکونی خبری نیست و گلخانهها راسته جنوبی روستا را قبضه کردهاند، اما تعداد گلخانه دارانی مانند ابوالفضل طالبی که در کنار پرورش گل و گیاه به کاشت میوه پرداختهاند انگشتشمار است. سالن تولید بلوبری در انتهای گلخانه چند منظوره او قرارگرفته است. بلوبریهای دوساله از چهارسالهها جدا شدهاند و هر یک گلخانهای مخصوص دارند. دستگاه اصلی کنترل گرمایش و سرمایش گلخانهها در راهروی بین آنها قرارگرفته و درختچهها و گل و گیاهانی که بیعشوهتر و مقاومتر از بلوبری رشد میکنند در این راهرو قرارگرفتهاند. درختچههای بلوبری کنار هم قرارگرفتهاند و هماندازه بودن قد و قامتشان گلخانه را به باغی سرسبز و کرتبندی شده شبیه کرده است، اما ریشه هر یک در کیسههای گلدان مانند جداگانهای فرو رفتهاند و خاک و خورد و خوراک آنها از هم سوا است.
باغبانی مادرانه
نم و رطوبتی که فضای وسیع گلخانهها را پر کرده، نفس کشیدن را دشوار میکند، اما حسین بهکارکردن در این فضا عادت دارد و هر روز ساعتها در این هوا و لابه لای درختچههای بلوبری میچرخد. البته بسیاری از اوقات کارش به ناز و نوازش و سرکشی بلوبریهای تازه رس بنفش رنگ ختم میشود و تا وقتی دستگاههای کنترل کیفیت گلخانه هشداری ندهند، درختچهها بهتر و خشک شدن و زیر و رو کردن خاک و کودشان نیازی ندارند. اما حسین همیشه باید مراقب باشد که رفتوآمد آدمها به گلخانه طبع حساس بلوبریها را که بدون سموم صنعتی پرورش پیدا میکنند، آزار ندهد و دچار آفت نشوند. زهکشی و کوددهی درختچهها را در اوایل رشد درختچهها انجام دادهاند و او حالا بیش از آن که با ابزار باغبانی و کشاورزی دمخور باشد، با دستگاههایی سروکار دارد که اگر عقربههای بیحس و احساس آنها یک لحظه بیحساب و کتاب بچرخند و در تخمین رطوبت و گرمایش و سرمایش گلخانهها خطا کنند، همه بار گلخانه با هم و یکباره از بین میروند.
میوه چینی تابستانه
طالبی و حسین سادات پیشازاین به پرورش فرآوردههای گوشتی و شغل مرغداری مشغول بودند، اما طعم خوش و قیمت بالای میوههای گلخانهای هوس راه اندازی گلخانه تولید میوه را به سرشان انداخته است. در میان میوهها هم بلوبری را که جزء لاکچریترینها است انتخاب کردهاند تا شاید بتوانند با پایین آوردن هزینه تولید این میوه غریبه با خاک قاره کهن، طعم خوش آن را به مردم گوشه کنار کشور بچشانند. وقتی فصل میوه چینی بلوبریها میرسد، دیگر رفتوآمد آدمها در کنارشان تهدید و خطر محسوب نمیشود و میوه چینان فصلی که در تابستان فیلستان را قرق میکنند، به کمک طالبی و همکاران انگشتشمارش میآیند. برای آنها میوه چینی از این درختچههای نازپرورده با چیدن میوههای درختان باد و بوران دیده تفاوت چندانی ندارد و به همان سرعت و شتابی که شاخههای پرمیوه درختان باغ را سبک میکنند، بار این درختچهها را هم میتکانند.
کلکسیون میوههای گلخانهای
سلیقه مشکل پسند اهالی فیلستان سبب شده در گلخانههای اینروستا فقط میوههای باب طبع و لب و دندان لاکچری خوران پرورش پیدا کند و در گلخانههای مرکز روستا فقط میوههایی مانند پاپایا، انواع گونههای موز و قهوه کاشت میشود. باغبانان درختهای تنومند و بلندبالای موز و درختچههای زیبا و خوش آب و رنگ قهوه، کارگران باتجربه و مهندسان درسخواندهای هستند که با هر کف دست خاک و کودی که به پایشان میریزند، به ادا و اطوار آنها چشم میدوزند تا هیچ یک از راز و رمزهای افزایش کیفیت و پر برگوبارشدن این میوههای پرناز و کرشمه از چشم آنها دور نماند. حتی در مرحله برداشت هم میوه چینان زیادی اقبال پا گذاشتن به این گلخانههای پرراز و رمز را پیدا نمیکنند، ولی تعدادی از این درختچهها در بازارچه مجاور گلخانهها کاشته شدهاند تا پیش از آن که این میوههای گرانقیمت راهی میوه فروشیهای خاص بالای شهر شوند، اهالی و بازدیدکنندگان روستا بهاندازه وسع جیبشان طعم آنها را بچشند. در این بازارچه که آسمان مهآلود و درختان فراوانش حس و حال قدم زدن در جنگلهای پردار و درخت آمریکای جنوبی را به مشتریان منتقل میکند، علی و چند باغبان جوان دیگر مسئول نگهداری و آبیاری درختان و گل و گیاهان بازارچه هستند. علی میگوید: «کار در گلخانهها آسانتر از زمین کشاورزی است، ولی محصولات گلخانهای زود آسیب میبینند و تا مرحله برداشت باید تمام هوش و حواس باغبان جمع باشد تا کیفیت میوهها و گیاهان حفظ شود.»
اینجا فیلستان است
قدمتش به دوران هخامنشیان میرسد و تپه تریاق قلعه که در میدانگاهی اش قرارگرفته، یادگار آن دوران است. آن زمان در خاک حاصلخیزش انواع و اقسام میوه و صیفیجات پرورش پیدا میکرد، اما تعداد مزارع پنبه کاری اش به باغهای گل و میوه اش میچربید و رونق پرورش کرم ابریشم سبب شده بود به «پیله ستان» شهرت پیدا کند. هنوز درختهای تنومند توت که خوراک کرمهای ابریشم بودند، در گوشه کنار روستا پرسایه و پابرجا هستند، اما دیگر از پرورش پیله کرم ابریشم خبری نیست و وجود ۵٠ گلخانه انفرادی و ۳ شهرک گلخانهای در وسعت هفتصد و ۵٠ هکتاری فیلستان، سبب شده اینروستا به «قطب گلخانهای کشور» شهرت پیدا کند. از تغییر شغل و پیشه مردم فیلستان زمان زیادی نمیگذرد و قدمت قدیمیترین گلخانه روستا به یک سده نمیرسد. برکت محصول این گلخانه که ٨٠ سال پیش، توسط یکی از ملاکان و اربابان روستا ساخته شده، سایر پنبهکاران و پرورشدهندگان کرم ابریشم را نیز به راه اندازی گلخانههای وسیع چند هکتاری تشویق کرده تا پس از چند دهه عنوان پرطمطراق «قطب گلخانههای کشور» نصیب اینروستای زنده و پرجنب و جوش شود و نام آن از پیله ستان به فیلستان تغییر کند.
محمود کرمانشاهی، دهیار فیلستان، که چند نسل آبا و اجدادش در اینروستا زندگی کردهاند، درباره زادگاهش میگوید: ««رونق کشت و کار گلخانهای در فیلستان باعث شده نرخ بیکاری به صفر برسد و بسیاری از جوانان و بانوان تحصیلکرده روستا به این کار و کسب مشغول شوند.» پایین بودن نرخ مهاجرت از دیگر پیامدهای میمون رونق گلخانه داری برای روستای فیلستان بوده و پربرکت بودن این کار و کسب باصفا سبب شده هیاهوی همسایه پرآوازه این قطعه زمین زرخیز چسبیده به پایتخت، برای جوانان فیلستانی جذابیتی نداشته باشد.