آخرین خواسته پدرخوانده شیما دختر 15 ساله تهرانی/ قصاص بهلول را می خواهم
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۰۷۸۰۷
آدمربایی و قتل شیما ۱۵ساله یکی از تلخترین پروندههای جنایی سال ۹۹ بود. او از چهار ماهگی به فرزندخواندگی خانم و آقای صباگردی مقدم درآمد تا امید زندگی آنان باشد.
اما درست یک سال پیش بود که استخوانها و جمجمه این دختر پس از ۱۵ ماه بیخبری از اعماق باغچه خانهای در سبلان کشف شد. قاتل و رباینده این دختر نوجوان مردی ۶۰ ساله به نام بهلول بود؛ مردی که در نقش یک راننده تاکسی شیما را ربود و در خانهاش مورد آزار و اذیت قرار داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزرش رکنا، آذر ماه ۹۹ پدر و مادرخوانده شیما امیدشان پس از ۱۵ ماه ناامید شد؛ آقای صباگردی مقدم که ۱۵ ماه نقطه به نقطه شهر را گشت، هرگز به شیما نرسید. سرنوشت دختر ١٥ ساله با مرگ گره خورده بود.
بیستوششم مرداد سال ۹۸ بود که شیما خام حرفهای پسر بدلیجاتفروش روبهروی مدرسهشان شد. پسر بدلیفروش، شیما را وادار به ترک خانه کرد. از همان شب هم پدرخوانده شیما آواره خیابانها و پسکوچههای تهران شد تا بهلول اعتراف کرد. بهلول دختر نوجوان را از پایانه بیهقی ربود، شکنجهاش کرد و او را به قتل رساند. این مرد پس از فرازونشیبهای زیاد به همه اینها اقرار کرد. اعترافی تلخ پس از ۱۵ ماه سرگردانی و بلاتکلیفی.
رسیدگی به پرونده در دادگاه
اما این مرد جانی در روند رسیدگی پرونده هر بار محلهای متفاوتی از دفن جسد شیما به تیم جنایی نشان میداد. انتقال این دختر به زادگاهش در منطقه کلیبر در حاشیه رودارس در اعترافات نخست متهم ثبت شد. دفن در جاده چالوس هم ادعای دیگر این آدمربای پیر بود. او که قصد گمراهکردن تیم جنایی را داشت، سرانجام محل دقیق دفن شیما را ۱۵ آذر ماه در باغچه خانه شماره ١٦ نشان داد.
حالا یک سالی از این ماجرای دهشتناک میگذرد. پرونده پس از تحقیق و تفحص از دادسرای جنایی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان ارجاع داده شده است تا به زودی قاتل خانه سبلان شمالی پشت میز محاکمه بایستد.
ماجرای انحصار وراثت و فرزندخواندگی «تنها ایرادی که در پرونده وجود دارد، بحث انحصار وراثت است که پدر و مادر خونی شیما در مشهد باید این کار را انجام بدهند.» این مسأله را پدرخوانده شیما، احمد صباگردی مقدم میگوید. مردی که از روز ناپدیدشدن دخترش همه شهر را زیرورو کرد. حتی با انتشار کلیپی خطاب به رئیس قوه قضائیه، تقاضای رسیدگی به پرونده دخترش را کرد. کلیپی که پرده از جزئیات این آدمربایی و گمشدن مرموز شیما برمیداشت.
«شیما چهار ماهش بود که او را از یکی از اقوام برادرم که در مشهد زندگی میکنند، به فرزندخواندگی قبول کردیم. همسرم نمیتوانست باردار شود. فشار خون بالایی داشت برای خودش و جنین خطرناک بود. سه بار هم باردار شده بود، اما هر بار جنین زنده نمیماند. ریسک بالایی داشت تا اینکه پزشک معالجش او را از بارداری منع کرد.
ما هم شیما را از خانوادهای به فرزندخواندگی قبول کردیم که مادرش از ناحیه دست مشکل داشت. این خانواده مشکل مالی نداشتند، ولی بیماری مادر باعث شد تا شیما را به ما بدهند. شیما را به تهران آوردیم و به نام خودمان برایش شناسنامه گرفتیم. در این سالها هم از این موضوع به او چیزی نگفتیم. چندین بار با روانشناس و مشاور صحبت کردیم، اما نظرشان بر این بود که شیما در سن نوجوانی است و نباید این راز را در این مرحله از زندگیاش فاش کرد.»
شیما راز فرزندخواندگیاش را میدانست
پدرخوانده شیما که حالا خیلی مصممتر از گذشته است، از فاش شدن این راز میگوید که آن را از زبان بهلول در بازجوییها شنیده است: «این راز سر به مهر بود و هرگز تصور نمیکردیم شیما چیزی از آن میدانسته. رازی را که از زبان بهلول در بازجوییها شنیدم.
چند ماه پیش از ناپدیدشدن شیما، این ماجرا را یکی از اقوام مادریاش به او گفته بود و شیما در زمان اسارتش راز فرزندخواندگیاش را به بهلول میگوید.»
پرونده هزار صفحهای بهلول
احمد مرد کتابدار بازنشستهای که حالا وکیل گرفته تا به نیابت از پدر و مادر خونی شیما کارهای پرونده را انجام دهد، از روند رسیدگی پرونده میگوید: «پرونده پس از بررسیهای تکمیلی به دادگاه کیفری یک استان رفته است. احتمالا دی ماه جلسه رسیدگی باشد، هنوز مشخص نیست.
متهم دو وکیل گرفته است، اما مهم نیست. پدر و مادر خونی شیما قصاص میخواهند و من همه تلاشم را خواهم کرد تا این مرد جانی بالای دار برود. میخواهم شاهد رقص مرگ بهلول بالای چوبه دار باشم. متهم پرونده قطوری در دادگاه دارد، پرونده هزار صفحهای.»
جسد شیما ۸ ماه در پزشکیقانونی
پیکر بیجان شیما هشت ماه پس از کشف جسد طول کشید تا به خاک سپرده شود. «در این مدت جسد دخترمان در پزشکیقانونی قرار داشت. ابتدا آزمایش دیانای گرفته شد تا مشخص شود جسد متعلق به شیماست. به همین خاطر پدر اصلی شیما به تهران آمد و از او تست گرفته شد.
آزمایشات دیگری هم انجام شد. از جسد شیما تنها استخوانها و جمجمهاش مانده بود و شالی که با آن شیما را خفه کرده بود. همین شکبرانگیز بود. نحوه به قتل رسیدن شیما در پرونده مهم بود، همینها آزمایشات پزشکی قانونی را طولانیتر کرد. احتمال داده میشد که جسد شیما سوخته یا در اسید حل شده باشد که تنها چند استخوان از او باقی مانده بود. گزارشات پزشکیقانونی همه اینها را رد کرد. با تحویل جسد شیما او را مرداد ماه به خاک سپردیم.»
نقاط سیاه زندگی بهلول
مرد رنجور که حالا تمام تلاشش اجرای عدالت است، از نقاط سیاه زندگی قاتل دخترخواندهاش میگوید: «بهلول زنان و دختران را اغفال میکرد و آنها را به خانهاش میبرد. در زمان بازداشتش هم زنی در خانهاش اسیر بود که با کمک پلیس و آتشنشانی از شکنجهگاه بهلول نجات یافت.
در این مدت هم دختر صاحبکار بهلول از خارج با من تماس گرفت. ادعا میکرد خواهرش وقتی خیلی کوچک بود، گم شد و هیچ ردی از او پیدا نشد. سر همین موضوع پدر و مادرشان دقکردند و مردند. حالا متوجه شدهاند که بهلول در این قضیه دست داشته است. خواستند در دادسرا پیگیری کنند، اما باید پدر و مادرشان طرح شکایت میکردند که زنده نیستند.
در زمانی هم که به دنبال ردی از شیما در خیابانها بودم، متوجه شدم دختری به نام ستاره با بهلول زندگی میکند که پس از دستگیری بهلول هیچ ردی از او هم به دست نیامد. بهلول یک جانی آدمکش بود که خانوادهاش هم هشت سال پیش از او جدا شدند و به خارج رفتند. همسرش هم از او طلاق گرفته بود. او در همان دخمهاش زنان و دختران را اغفال میکرد. خانهای دو طبقه در سبلان شمالی که تمام درزها را پوشانده و با پتو خانه را عایقکاری کرده بود.»
ماجرای پرونده چه بود
اواسط تابستان ۹۸، دختر ١٥ ساله به نام شیما صباگردی مقدم ساکن منطقه نارمک تهران توسط پسر جوانی وادار به ترک منزل شد.
همین کافی بود تا خانواده شیما صباگردی مقدم با حضور در اداره پلیس درخواست کمک کنند.
ماموران در تحقیقات پلیسی پی بردند که شیما صباگردی مقدم آخرین بار در پایانه بیهقی با خانوادهاش تماس تلفنی داشته و دیگر کسی از سرنوشت او اطلاعی ندارد. ماموران به پایانه بیهقی رفتند و دوربینهای مداربسته را بازبینی کردند.
ماموران اداره ١١ پلیس آگاهی تهران در بررسیهای پلیسی پی بردند که شیما صباگردی مقدم آخرین بار سوار بر خودرو مرد مسافرکشی به نام بهلول شده است و در ادامه ماموران با در اختیار داشتن شماره پلاک خودرو بهلول به سراغ او رفته و بهلول بهعنوان تنها مظنون پرونده شیما صباگردی مقدم دستگیر شد. بهلول ٤٥ روز در بازداشت و تحت بازجویی بود. در این مدت متهم اعتراف نکرد و به دلیل عدم دسترسی به ادله کافی با وثیقه آزاد شد.
انتشار یک کلیپ
پدر شیما اوایل آبان ماه ۹۹ با انتشار فیلمی خطاب به رئیس قوه قضائیه، تقاضای رسیدگی به پرونده دخترش را کرد.
بعد از انتشار این کلیپ بود که بهلول هفتم آبان، بار دیگر بازداشت شد. او به پلیس آگاهی منتقل شد و به قتل شیما صباگردی مقدم اعتراف کرد. او اما هر بار با دروغپردازیهایش قصد منحرفکردن مسیر پرونده را داشت.
با بررسیهای کارآگاهان پلیس و بهکارگیری شیوههای کشف علمی جرم، قاتل اعتراف کرد. او گفت که جسد مقتول را در حیاط خانه پیرزن صاحبخانه دفن کرده است.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا اخبار حوادث پدرخوانده شیما صباگردی مقدم قتل شیما در خانه بهلول سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت فال بازار آزاد بازیگران زن معروف الناز حبیبی بازیگر ایرانی الناز حبیبی شاهرخ استخری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۰۷۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجازات دختری که باعث مرگ مادر معتادش شد
فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.
پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم، اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد.
با اینکه مجروح شده بودم، اما وقتی دیدم از سرش خون میآید دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد، اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم، اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند.
یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم، اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد.
من در این سالها خیلی سختی کشیدم، اما من قاتل مادرم نیستم.در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایران
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟